دانلود رایگان


تعيين اثربخشي درمان نوروفيدبك در مقايسه با درمان - دانلود رایگان



دانلود رایگان

دانلود رایگان
تعيين اثربخشي درمان نوروفيدبك در مقايسه با درمان دارويي در بيماران مبتلا به اختلال وسواس فكري- عملي 195 صچکیده
واژه های کلیدی: نوروفیدبک، دارو، مهارکننده های بازجذب سرتونین، اختلال وسواس فکری- عملی
فهرست مطالب
فصل اول ـ گسترة علمي پژوهش.................................................................................................
فصل دوم ـ پيشينه پژوهش.........................................................................................................
فصل سوم ـ روش شناسي پژوهش.................................................................................................
فصل چهارم ـ نتايج......................................................................................................................
فصل 5ـ بحث در نتايج..................................................................................................................
بيان مسئله
[1] يک اختلال اضطرابي بسيار ناتوانساز است که معمولا به مثابه يک بيماري بد عللاج که نيازمند درمان مادام العمر است، در نظر گرفته مي شود. خصيصه اصلي اختلال وسواس فکري-عملي، وجود وسواسهاي فکري[2] يا عملي[3] مکرر و چنان شديد است که رنج وعذاب زيادي را به بار مي آورد. اين وسواسها سبب اتلاف وقت مي شوند واختلال قابل ملاحظه اي در روند معمولي وطبيعي زندگي، کارکرد شغلي، فعاليتهاي معمول اجتماعي، يا روابط فردي ايجاد مي کنند.بيمار مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی ممکن است فقط وسواس فکري، فقط وسواس عملي ويا هر دوي آنها را با هم داشته باشد (سادوک و سادوک،2003).
[4]،1985 به نقل از کلارک[5]، 2004). محتواي افکارشان اغلب آزاردهنده وتنفر انگيز بوده وبر روي موضوعاتي مثل آلودگي، پرخاشگري، شک و ترديد، اعمال جنسي غيرقابل قبول، مذهب، نظموترتيب، تقارن ودقت متمرکز است. اعمال وسواسي يا اجبارها، اعمال رواني يا رفتارهاي کليشه اي و تکراري هستند که به طور معمول به منظور کاهش اضطراب يا پريشاني، در پاسخ به يک فکر وسواسي انجام مي شوند( انجمن روانپزشکي امريکا، 2000). شستن، وارسي، منظم کردن(مرتب کردن اشيا به صورت متقارن)، انباشتن و تشريفات رواني مثل تکرار لغات و عبارات خرافي ويژه، رايج ترين اعمال وسواسي هستند(کلارک، 2004).
[6] 2000 ).
[7] وهمکاران،2001؛ کارينو[8] وآندريوز،1996). با شروع دوره افکار وسواسي، و تا مادامي که دوره ادامه داشته باشد افراد در معرض خطر بالا براي ابتلا به اختلالات خلقي و اضطرابي ، خوردن و اختلالاتتيک مي باشند (يوريورا – توبايز[9] وهمکاران،2000).
[10] وهمکاران (2004) دريافتند که 60 تا 80%بيماران اختلال وسواس فکری- عملی، يک دوره افسردگي را در طول عمرشان تجربه مي کنند. وخطرخود کشي در مورد تمام بيماران مبتلا به اين اختلال مطرح است.
[11] وهمکاران،2005 به نقل از استروچ،[12]2007).
[13] براي درمان اختلال وسواس فکری- عملی تاييد کرد ( سادوک وسادوک ،2003). نتيجه يک فرا تحليل اخير (آکرمن و گرين لند[14]،2002) از 25 مطالعه دارويي اين بود که موثرترين درمان دارويي اختلال وسواس فکری- عملی (کلومي پرايمين) در مقياس يل- براون، به طور متوسط اثر درماني اش، 64/10 با انحراف استاندارد بهبودي 33/1 مي باشد. در مطالعات فلوکستين (پروزاک) ميانگين بهبودي بر اساس مقياس يل- براون، فقط 4/5 بود. با اين حال، دارو درماني با کلومي پرامين داراي عوارض جانبي زيادي همچون خشکي دهان، تاري ديد، يبوست، تعريق، رخوت، سرگيجه و انزال زودرس مي باشد (هاموند[15]، 2003). و هر چه مصرف داروي کلومي پرامين بيشتر ادامه يابد، ميزان بهبودي کمتر است ( آکرمن و گرين لند، 2002). از ساير درمان هاي موثر براي اختلال وسواس فکری- عملی، مهاركننده هاي اختصاصي بازجذب سروتونين[16] مي باشد كه شامل فلئوكستين، سرترالين، پاروكستين، فلووكسامين و سيتالوپرام مي باشد. فلوكستين، سرترالين، پاروكستين، فلووكسامين در افراد بالاي 18سال مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی، به كار مي روند. همچنين، مصرف فلووكسامين و سرترالين در درمان اختلال وسواس فکری- عملی كودكان (سن 6 تا 17 سالگي) تاييد شده است )سادوك و سادوك،2003). اين طبقه از داروها نيز داراي عوارض گوارشي، سردرد، كژكاري جنسي، اضطراب و بي خوابي است.
[17](2001) گزارش کردند، رفتار درماني که به طور معمول براي درمان اختلال وسواس فکری- عملی به کار مي رود، تکنيکهاي مواجهه و ممانعت از پاسخ است و بيماراني که دوره درمان را کامل مي کنند 76 تا 86 درصد بهبودي را نشان مي دهند. فوآ و همکاران (1985، به نقل از هاموند،2003) گزارش کردند که در بيش از 200 بيمار،51% نشانگان حداقل 70% کاهش يافت. ولي رفتار درماني داراي محدوديتهايي نيز است. در مقاله اي، گريست[18](1990، به نقل از هاموند،2003) بيان کرد که بزرگترين مشکل در اکثر بيماران اختلال وسواس فکری- عملی اين است که اکثرا اين درمان را دوست ندارند، بنابراين 25% بيمازان طي درمان، از ادامه درمان منصرف مي شوند و يا با آشکار سازي و يا پنهان کردن اجتناب، کار درمان را به طور عمد خراب مي کنند. وي همچنين بيان کرد که رفتار درماني براي وسواس فکري خالص ( بدون تشريفات ) موفقيت کمتري داشته و حدود 50% از بيماران نشانگانشان بهبود مي يابد. کاربردشيوه هاي شناخت درماني دراختلال وسواس فکری- عملی، تا همين اواخر، محدود به مشکلات درمان عقلي-عاطفي(RET )[19] در مقايسه با مواجهه بود. جالب آنکه امل کمپ[20] وهمکاران(1998) دريافتند که درمان عقلی- عاطفی به اندازه مواجهه و جلوگيري از پاسخ موثر بوده است.
[21] وهمکاران، 2006). تحريک عميق مغز وتحريک عصبي واگ اعمال جراحي هستند که به تخريب بافت مغز نياز ندارند، ولي کارآمدي شان به طور قطعي نشان داده نشده است (همان منبع).
[22]EEG بيوفيدبک) است. اين قبيل درمانها افق تازه اي از درمانهاي روان شناختي را به روي جهان علم مي گشايد که مبتني بر پايه هاي زيستي و فيزيولوژيکي است. درنوروفيدبک شخص ياد مي گيرد که به وسيله شرطي سازي کنشگر الگوي امواج مغزي خود را تغيير دهد(ماسترپسکو و هيلي[23]،2003).
[24]،2003).


دریافت فایل
جهت کپی مطلب از ctrl+A استفاده نمایید نماید




وسواس فكري


اختلال


مبتلا


بيماران


درمان دارويی


نوروفيدبك


مقاله


پاورپوینت


فایل فلش


کارآموزی


گزارش تخصصی


اقدام پژوهی


درس پژوهی


جزوه


خلاصه